هدفمندسازی یارانهها، چالشهای فرارو و آثار آن بر توسعه در ایران
بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به آثاری که هدفمندسازی یارانهها بر شرایط اقتصادی کشور و در نتیجه «توسعه» دارد، بحث «هدفمندسازی یارانهها، چالشهای فرارو و آثار آن بر توسعه در ایران» را در شماره پیشین آغاز کرده و تلاش کردیم موضوعاتی مانند: هدفمندسازی یارانهها و عدالت، هدفمندی یارانهها و رشد اقتصادی، آثار بلندمدت هدفمندی بر توسعه در ایران و ... را مورد بررسی قرار دهیم. با توجه به ناتمام ماندن بحث و ضرورت ادامه آن، در این میزگرد به ضرورت هدفمندسازی و اصلاحات ساختاری مکمل هدفمندی یارانهها میپردازیم. منتظر شنیدن نظرات جناب آقای دکتر قدیریابیانه هستیم.
دکتر محمدحسن قدیری ابیانه: با تشکر از فصلنامه راهبرد توسعه که نسبت به موضوع مهم هدفمندسازی یارانهها، اهتمام داشته و این میزگرد را سامان داده است، مطالبی را در این مورد بیان میکنم.
بحث از یارانهها به بحث کلیتری با عنوان «نفت» در کشور ما باز میگردد. بخشی از نفت صادر میشود و بخشی هم به مصرف داخلی میرسد که یارانهها به مصرف داخلی نفت مربوط است. مناسب است که به وضعیت فعلی صادرات نفت اشارهای داشته باشم. به نظر من (با توجه به ارتباطی که با مردم و سخنرانیهایی که در میان اقشار و در نقاط مختلف کشور دارم) معضل بزرگتری نسبت به وابستگی اقتصاد به نفت داریم. آن معضل بزرگتر، وابستگی ذهنی به نفت است که دهها، صدها و گاهی هزاران برابر واقعیت است. ما دچار نوعی توهم در کشور هستیم. وقتی از مردم سؤال میشود که چرا از دولت توقع دارید معیشت، مسکن، خدمات درمانی و ... را متقبل بشود؟ میگویند چون درآمدهای کشور و از جمله نفت، در اختیار دولت است و باید این کارها را انجام دهد. میپرسم: به نظر شما درآمد فعلی ایران از محل صادرات نفت چقدر است؟ به ازای هر ایرانی، دولت ماهانه چقدر درآمد دارد؟ تصور مردم از درآمد ماهانه نفت به ازاء هر ایرانی، میلیونی، دهها میلیونی و گاه صدها میلیون تومانی و حتی گاه فراتر از میلیارد است. درحالی که در شرایط غیر تحریم، قرار بود روزانه 000/300/2 بشکه نفت صادر کنیم. که در ماه 000/000/69 بشکه خواهد بود. اگر جمعیت کشور را 000/000/75 نفر فرض کنیم، مشخص میشود که به ازای هر ایرانی در هر ماه کمتر از یک بشکه نفت صادر میشود. در بودجه سال 1391 درآمد حاصل از صادرات نفت و فرآوردههای نفتی حدود رقم 000/000/000/61 تومان پیشبینی شده است.
میزان صادرات نفت به ازای هر نفر در هر ماه
2300000 |
میزان صادرات نفت روزانه |
69000000 |
میزان صادرات نفت ماهانه |
75000000 |
جمعیت ایران |
92 صدم بشکه |
سرانه صادرات نفت به ازای هر نفر در هر ماه به بشکه |
این رقم با توجه به 000/300/2 بشکه در روز و دلار 1226 تومان (که مربوط به بودجه سال قبل است)، اگر این رقم به جمعیت کشور و 12 ماه تقسیم شود، معلوم میشود که درآمد پیشبینی شده در بودجه سال 1391 به ازای هر ایرانی در هرماه حدود 000/67 تومان بوده که این رقم بیش از ارقام سالهای قبل است. در حالی که تصور مردم از فروش نفت به ازای هر ایرانی بسیار بیشتر از ماهانه 000/67 تومان است.
منابع حاصل از فروش نفت و فرآورده های نفتی در بودجه سال 1391
- عوامل موثر بر پیشبینی بودجه
- میزان حجم صادرات
- 2. نفت 2 میلیون و 300 هزار بشکه روزانه
- قیمت هر بشکه نفت (85 دلار)
- قیمت دلار 1226 تومان
منابع حاصل از صادرات نفت و فرآوردهای نفتی در سال 1391
«ارقام به میلیون ریال»
واگذاری داراییهای سرمایهای |
625709400 |
بند اول: منابع حاصل از نفت و فرآوردههای نفتی |
610552800 |
بند دوم: منابع حاصل از فروش اموال منقول و غیر منقول |
15156600 |
تملک داراییهای سرمایهای |
382552515 |
فصل اول: ساختمان و سایر مستحدثات |
288081803 |
فصل دوم: ماشین آلات و تجهیزات |
65609842 |
فصل سوم: سایر داراییهای ثابت |
2625961 |
فصل چهارم: استفاده از موجودی انبار |
277600 |
فصل پنجم: اقلام گرانبها |
81366 |
فصل ششم: زمین |
2489998 |
فصل هفتم: سایر داراییهای تولید نشده |
23355945 |
خالص داراییهای سرمایهای |
243186885 |
مبلغ موضوع بند اول واگذاری داراییهای سرمایه پس از اعمال ماده 229 قانون برنامه پنجم توسعه و پس از کسر سهم صندوق توسعه ملی به مبلغ حداکثر 75/13 میلیارد دلار از محل عواید خالص ناشی از صادرات نفت خام و میعانات گازی به دست میآید.
منابع حاصل از فروش نفت و فرآورده های نفتی در بودجه سال 1391
- 610552800000000 ریال
- 61 هزار میلیارد تومان
- تقسیم بر 75 میلیون جمعیت
- تقسیم بر 12 ماه
- هر نفر ماهانه حدود 67 هزار تومان
ضمن اینکه با وجود افزایش قیمت نفت و دلار، این رقم محقق نشده است. یکی از دلایل کاهش ارزش ریال این بود که تحریم شدیم و نتوانستیم در حدی که پیشبینی کرده بودیم، نفت صادر کنیم. آیا با ماهانه 000/67 تومان میتوان توقع داشت که دولت بتواند معیشت، درمان، بهداشت، حمل و نقل و ... را تأمین کند؟ چنین کاری امکانپذیر نیست. اما چون تصور مردم از درآمدهای نفتی و سایر درآمدها، چندین برابر واقعیات است، خواستههای خود را در تحقق سلامت و تلاش دولت میبینند، و نه در عملکرد خودشان. این مطلب باعث شده است که مردم به جای آنکه در جهت تحقق اهداف خود، فعالتر باشند، بیشتر مطالبهگر شدهاند. این تصور مختص عوام نیست. بلکه خواص هم اغلب چنین تصور غیر واقعی از درآمدهای نفتی دارند.
پیشبینی کل بودجه عمومی دولت در سال 1391، صد و شصت و چهار هزار میلیارد تومان است که شامل نفت و بقیه درآمدها بود. این رقم معادل ماهانه 000/182 تومان به ازای هر ایرانی است که از این رقم قرار بود 000/67 تومان مربوط به درآمد نفت باشد. در عمل آنچه از این پیشبینی صد و شصت و چهار هزار میلیارد تومانی تأمین شد، حدود 104 هزار میلیارد تومان بود یعنی به جای 000/182 تومان به ازای هر ایرانی در هر ماه ، مبلغ حدود 000/115 تومان بدست میآید. یعنی معادل آنچه به عنوان درآمدهای نفتی پیشبینی شده بود کسری بودجه داشتیم. دولت و بقیه دستگاهها با این بودجه باید کشور را اداره کنند. حتی اگر کل بودجه به بخشی مانند مسکن هم اختصاص پیدا کند، باز کفایت نمیکند. پس ذهنیتی که مردم از توانمندی دولت به دلیل درآمدهایش دارند، اشتباه است. در جدول زیر درآمد سرانه سالهای 89 ، 90 و 91 مطابق با جمعیت هر سال محاسبه شده است.
سرانه ماهانه بودجه به تومان (بودجه به ازای هر نفر در هر ماه چقدر است؟)
الباقی |
وزارت آموزش و پرورش |
بودجه عمرانی |
سرانه ماهانه در آمد نفت به |
سال |
2000 |
13000 |
33000 |
48000 |
1389 |
3000 |
13000 |
47000 |
63000 |
1390 |
42000 |
67000 |
1391 |
در سال 89 ، درآمد سرانه ماهانه صادرات از نفت 48000 تومان بوده است، که 000/33 تومان بودجه عمرانی و 000/13 تومان بودجه آموزش و پرورش بوده است. در سال 90، درآمد سرانه از صادرات نفت به 000/63 تومان افزایش پیدا کرده که بودجه عمرانی هم به 000/47 تومان افزایش یافته است. در سال 91 بودجه عمرانی کاهش یافته و به 000/42 تومان رسیده و بقیه درآمد سرانه از صادرات نفت در سایر بخشها هزینه شده است.
با توجه به اعداد و ارقامی که ارائه شد، اولین ضرورت، توهمزدایی نسبت به درآمدهای دولتی است. این کار بزرگترین خدمت به نظام و مردم است. اگر تصور مردم، دهها برابر واقعیت باشد، توقعشان هم دهها برابر واقعیت خواهد بود و چنین توقعی، محقق شدنی نیست. مردم به دلیل ذهنیتی که دارند، اینطور تلقی میکنند که سهمشان از نفت و درآمدهای کشور داده نشده است. این مطلب در مناطق مرزی و قومیتها و اقلیتها، بیشتر ظهور و بروز دارد. آنها فکر میکنند چون اقلیت یا مرزنشین هستند، حق آنها داده نشده است. اگرچه مردم شمال تهران هم چنین تصوری دارند و لازم است از همه توهمزدایی شود. با توهم زدایی بسیاری از مسائل امنیتی کشور هم حل خواهد شد. من بین جمعهای مختلف دانشجویی دیدهام کسی که تندتر نقد میکند و موضع منفیتری نسبت به نظام دارد، تصور غیر واقعیتری هم نسبت به درآمدهای نفتی دارد؛ یعنی درآمدهای نفتی را بسیار بیشتر از بقیه میداند.
البته مسئولین باید پاسخگو باشند و درست عمل کنند، اما واقعیت این است که ابعاد بودجه ما این است، نه بیشتر. متأسفانه این توهم باعث نوعی تنبلی اجتماعی در جامعه ما شده است. آماری که منتشر شده بود، حاکی از این بود که در سال 90، در تنبلی اجتماعی رتبه اول را اعراب، بعد آفریقاییها و بعد ایرانیها داشتند ولی در سال 91، ایرانیها بعد از اعراب قرار گرفته بودند. در سال 90 ساعت مفید کاری در ادارات ما 64 دقیقه بوده است و در سال 91 به 22 دقیقه رسیده است(با توجه به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی). اگر کشور دچار مشکل اقتصادی است، باید بیشتر زحمت کشید، نه اینکه ساعات کاری کاهش پیدا کند. وعدههایی که داده میشود هم بیشتر به توهم نفتی دامن میزند؛ رویّهای که متأسفانه از برخی کاندیداهای ریاست جمهوری اخیر هم دیده شد. به عنوان مثال بیان میشد که چرا هزینه و سهم بیمار باید 70% و هزینه بیمهگذار و دولت باید 30% از هزینهها باشد. باید تلاش کنیم که این هزینهها جابهجا شده و دولت 70% هزینههای درمانی را بپردازد. چنین تصور اشتباهی متأسفانه در سطح کاندیداهای ریاست جمهوری هم وجود داشته است ولی توجه کنیم که اگر قرار باشد در ماه فقط 1000 تومان به ازاء هر ایرانی به بودجه وزارت بهداشت اضافه شود، برای تأمین آن به سالیانه 900 میلیارد تومان نیاز می باشد و کسی نمیپرسد که این رقم از کجا باید تأمین شود؟ لذا من معتقدم که توهمزدایی بسیار ضروری و بلکه حیاتی است.
در مورد یارانهها نیز مطالبی بیان میشود. پول و درآمدی که تاکنون صحبت شد، درآمدی بود که به خزانه وارد شده و بعد دولت و مجلس تصمیم میگیرند که چگونه آن را مصرف کنند. از نفت تولید شده، روزانه 000/700/1 بشکه در داخل کشور مصرف میشود. وقتی در مورد یارانهها و قیمت حاملهای انرژی صحبت میشود، مربوط به مصرف داخلی است که باید روشن شود. در جدول زیر برای هر بشکه نفت از 70 تا 130 دلار قیمت فرض شده است. اگر 110 دلار را که قیمت امروزی هر بشکه نفت است را در نظر بگیریم، هر لیتر نفت 22/69 سنت خواهد بود (حدود 70 سنت).
قیمت هر لیتر نفت خام (هر دلار 3000 تومان)
قیمت هر لیتر به تومان |
قیمت هر لیتر به سنت |
قیمت هر بشکه به دلار |
1321 |
44.05 |
70 |
1510 |
50.34 |
80 |
1699 |
56.63 |
90 |
1887 |
62.92 |
100 |
2077 |
69.22 |
110 |
2265 |
75.51 |
120 |
2454 |
81.80 |
130 |
(هر بشکه کمتر از 159 لیتر است)
ما نفت خام را به صورت عمده صادر میکنیم، لیتری 70 سنت. وقتی این نفت پالایش و حمل و نقل و توزیع شود، هزینه تمام شده هر لیتر نفت سفید، گازوئیل و بنزین یک دلار خواهد شد. حتی قیمت نفت سفید و گازوئیل، از بنزین هم بیشتر است. اما چون در ایران ارزانتر فروخته میشود، تصور میشود ارزش آن کمتر است. نفت خام هر لیتر یک دلار حدود 3000 تومان است. این قیمت تمام شده سوخت است، که متعلق به تمام ملت است. متأسفانه بودجه عمومی کشور، بودجه دولت تصور میشود، نه بودجه مردم ولی این بودجه به همه مردم تعلق دارد و همه باید از آن نفع ببرند نه فقط کسانی که از نفت یا بنزین بیشتری استفاده میکنند.
به هر ماشین، 60 لیتر یارانه بنزین سهمیهای به قیمت لیتری 400 تومان تعلق میگیرد. اگر قیمت هر لیتر بنزین را حدود 3000 تومان در نظر بگیریم، که 400 تومان آن را مصرفکننده پرداخت میکند، یعنی برای هر لیتر بنزین 2300 تومان یارانه پرداخت میشود. در مجموع برای هر ماشین 000/138 تومان یارانه در ماه پرداخت میشود. آیا حداکثر کمکی که یک خانواده محروم از کمیته امداد دریافت میکند، تناسبی با این یارانه که به هر خودرو پرداخت میشود، دارد؟ چه کسی به ما حق داده است که از جیب محرومین برداریم و به هر کسی که ماشین دارد، ماهانه 000/138 تومان بدهیم؟
اگر هر ماشین هفتهای فقط 60 لیتر بنزین آزاد مصرف کند، یارانهای دریافت میکند که معادل یارانه نقدی 13 نفر است!
یارانهای که بابت بنزین پرداخت میشود را میتوان در جدولهای زیر با برخی از کالاهای اساسی مقایسه کرد.
این مقایسه نشان میدهد که بیش از سرانه مصرفی برنج، در یک باک بنزین به مصرف کنندهها داده میشود. یارانه پرداختی باعث اسراف در مصرف شده است.
یارانه بنزین سهمیهای هر خودرو
با احتساب قیمت تمام شده 3000 تومان در لیتر یارانه 2600 تومان در لیتر
- یارانه یک ماه بنزین سهمیهای 138000 تومان
- یارانه یک سال بنزین سهمیهای 1656000 تومان
- مالیات متوسط هر مغازه طلافروشی 480000 در سال
یارانه بنزین آزاد
با احتساب قیمت تمام شده 3000 تومان در لیتر یارانه 1300 تومان در لیتر
یارانه سالانه با احتساب سهمیه ماهانه |
یارانه ماه با احتساب یارانه سهمیه ماهانه |
یارانه یک ماه بدون احتساب یارانه سهمیه ماهانه |
یارانه یک باک در هفته |
لیتر |
2055000 |
537000 |
399000 |
92000 |
40 |
2154333 |
636333 |
498333 |
115000 |
50 |
2401333 |
883333 |
745333 |
172000 |
75 |
2652666 |
1134666 |
996666 |
230000 |
100 |
- یک باک آزاد در هفته ملاک محاسبه قرار گرفته است.
- یک سال 52 هفته و هر سال 12 ماه در محاسبات لحاظ شده است
- برای محاسبه یارانه ماهانه، یک باک ضربدر 52 ماه و تقسیم بر 12 ماه شده است.
- سهمیه ماهانه بنزین یک خودرو 138000 تومان محاسبه شده است.
- قیمتها به تومان محاسبه شده است.
مقایسه یارانه بنزین با مصرف سرانه برنج ایرانی
سال مصرف برنج یک نفر |
برنج ایرانی به کیلو |
یارانه سالانه با احتساب یارانه سهمیه |
لیتر در باک |
14 |
514 |
2055000 |
40 |
15 |
538 |
2154333 |
50 |
17 |
600 |
2401333 |
75 |
18.41 |
663 |
2652666 |
100 |
- مصرف سرانه برنج در ایران 36 کیلو است
- قیمت هر کیلو برنج 4000 تومان در نظر گرفته شده است.
این موارد، در نگاه خرد است. میتوان بررسی کرد که این یارانهها چه تأثیری در بخش کلان میگذارد. در کشورهای مختلف، قیمت سوخت ربطی به قدرت خرید مردم ندارد و در کشورهای مختلف، متفاوت است.
کشور |
هر لیتر به دلار |
قیمت1000 لیتر بنزین نسبت به در آمد سرانه (درصد) |
هلند |
2.09 |
5.3 |
هند |
1.42 |
100 |
ترکیه |
۲٫۳۲ |
20.7 |
زامبیا، |
۱٫۴۹ |
99.3 |
نروژی |
2.67 |
2.6 |
پاکستان |
1 |
126 |
مثلاً هر لیتر بنزین در هلند بیشتر از 2 دلار است. در هند 42/1 دلار است، و ... اگر کسی 1000 لیتر بنزین در هلند مصرف کند، 2/5 درآمد سرانه است ولی در پاکستان این مصرف معادل 126 درصد درآمد سرانهاش است. یعنی درآمد سرانه یک فرد در پاکستان به اندازه قیمت 1000 لیتر بنزین نیست ولی این مطلب باعث نشده که قیمتهای بنزین را کاهش دهند.
پس قیمت بنزین ارتباطی با قدرت خرید مردم در کشورهای مختلف نداشته است. ولی باور عمومی در ایران این است که اگر بنزین گران شود، تمام اقلام گران میشود و فقرا، فقیرتر میشوند، و در نتیجه بنزین را گران نکنیم. گران نکردن بنزین، یعنی اینکه دست در بیتالمال کنیم، از سهم فقرا، برداشت کنیم و به بنزین یارانه بدهیم.
به عبارت دیگر برای اینکه فقرا فقیرتر نشوند باید از سهم فقرا برداشت کنیم و به ثروتمندترها بدهیم به نحوی که سهم ثروتمندان از یارانه ها، 30 برابر سهم فقرا باشد تا فقرا فقیرتر نشوند!
باور عمومی در ایران
در مورد کلیت این مشکل میتوان گفت ما در ایران هر سال بین 2 تا 5/2 تن طلا از معادن استخراج میکنیم، کل معادن طلای کشف شده در ایران، معادل 340 تن است. اگر هر گرم طلای 18 عیار را 92220 تومان، هر تن آن کمتر از 93 میلیارد تومان خواهد بود.
میزان تولید طلای کشور
- تولید هر سال بین 2 تا 2 و نیم تن.
- کل معادن طلای کشف شده کشور معادل 320 تن.
- طلای 18 عیار گرمی 92220 تومان در تاریخ 30 آبان 1392
- هر کیلو طلا 92220000 تومان
- هر تن طلا 92 میلیارد و 220 میلیون تومان
ما روزانه 75 میلیون لیتر بنزین مصرف میکنیم که درصدی از آن آزاد و مقداری از آن وارداتی است. اگر عرضه 50 میلیون لیتر آن را سهمیهای (400 تومان) و 25 میلیون لیتر آن را به قیمت آزاد (700 تومان) در نظر بگیریم، یارانه روزانهای که برای ارزان فروشی بنزین اختصاص مییابد، معادل روزانه 187 میلیارد تومان یعنی روزانه معادل قیمت بیش از دو تن طلا میباشد. به عبارت دیگر یارانه هر روز بنزین معادل تولید یک سال طلا از معادن طلای کشور است. یعنی در هر 100 روز معادل یک قرن تولید طلای کشور (200 تن) فقط به یارانه بنزین اختصاص مییابد. هر چقدر یک خودرو پرمصرفتر باشد، سهم مالک آن از این یارانه بیشتر خواهد بود. یارانه مجموع نفت سفید و گازوئیل تقریباً دو برابر یارانه بنزین است.
مقایسه یارانه بنزین و تولید طلا
هر تن طلا 92 میلیارد و 220 میلیون تومان
340 تن طلای معادن طلای شناخته شده کشور
حدود دو تن طلا تولید سالانه از معادن طلا کشور
یارانه هر روز بنزین 187 میلیارد تومان
هر روز یارانه بنزین معادل دو تن طلا
هر سال یارانه بنزین معادل بیش از دو برابر کل معادن طلای شناخته شده کشور
هر 100 روز یارانه بنزین معادل یک قرن تولید طلای کشور(200 تن)
در مورد قاچاق گفته میشود که روزانه، حدود 10 میلیون لیتر سوخت به پاکستان و افغانستان قاچاق میشود. 10 میلیون لیتر سوخت معادل 100 تن طلا است که سالانه این یارانه را ملت و دولت میپردازند تا سوخت به افغانستان و پاکستان برسد. این یعنی یارانهای که ایران برای یک سال سوخت قاچاق به افغانستان و پاکستان میپردازد، معادل نیم قرن تولید طلای کشور است.
قیمت سوخت آنقدر پایین است که سود قاچاق مواد سوختی از سود قاچاق مواد مخدر بالاتر است. در حالی که برای قاچاق مواد مخدر مجازاتهای سنگینی مانند اعدام هم وضع شده و با وجود اینکه برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر شهدای زیادی دادهایم، به دلیل سود بالایی که قاچاق مواد مخدر دارد، هنوز هم قاچاق آن ادامه دارد و این در شرایطی است که قاچاق مواد سوختی، سود بیشتری نسبت به مواد مخدر دارد.
اگر قیمت سوخت واقعی شود (افزایش یابد) قاچاق سوخت به کلی منتفی خواهد شد.
سؤال این است که آیا افزایش قیمت سوخت در قیمتها و سایر ابعاد اثر میگذارد؟ بله! قطعاً اثر میگذارد، اما این یک روی سکه است. روی دوم سکه این است که آیا روزانه دو تن طلا را در جای دیگری نمیتوان هزینه کرد؟ اگر روزی دو تن طلا را در تولید، عمران و آبادانی، مهار آبهای جاری و ... هزینه کنیم، چه آثاری خواهد داشت؟
آیا عرضه و تقاضا قیمتها را شکل نمیدهد؟ هرچه تقاضا بیشتر باشد، تورم بیشتر و هرچه تقاضا کمتر باشد، تورم کمتر است. از طرف دیگر هرچه تولید بیشتر باشد، اثر ضد تورمی دارد ولی ما چنین ثروت کلانی را در مصرف سوخت از دست میدهیم. آیا راه بهتری برای استفاده از این منابع وجود ندارد؟
از طرف دیگر یارانهای که به چنین بخشهایی پرداخت میشده، عوارض بسیار زیادی هم داشته است. قیمت پائین سوخت باعث شده تقاضا برای ماشینهای پرمصرف شده است، و مردم مایل نیستند پول تکنولوژی بالاتر را برای خرید ماشین کم مصرفتر بپردازند. این تقاضا، بازار را شکل داده است. در حالی که اگر قیمت واقعی بود، تقاضا برای استفاده از خودروی سواری پائین میآمد و میل به استفاده از خودروهای عمومی افزایش پیدا میکرد، ثانیاً صنایع به سمت تولید خودروهای کم مصرفتر جهت داده میشد.
امروزه ایران کشوری با آفتاب بسیار خوب است ولی از انرژی خورشیدی کمترین استفاده به عمل میآید. چون هیچ سوختی نمیتواند با نفت سفید لیتری 100 تومان و گازوئیل یارانهای رقابت کند.
در ترکیه اکثر خانهها آبگرمکن خورشیدی دارند زیرا نسبت به قیمت عرضه سوختهای فسیلی به صرفه است. اصلاح رویکرد عمومی نسبت به سوخت، با نصیحت امکانپذیر نیست، بلکه با اصلاح قیمتها، و واقعی و شفاف شدن آنها روشهای مصرف هم اصلاح میشوند و فرهنگ مصرف هم تغییر خواهد کرد ولی در مقابل چنین تغییری، مقاومت وجود دارد و یک دلیل آن این است که از چنین اعداد و ارقام و واقعیتها و ابعاد آن بیاطلاع هستند. دوم اینکه به این مطلب اعتماد ندارند که اگر یارانه بخش سوخت در اینجا هزینه نشود، در جای بهتری هزینه خواهد شد. در حالی که رئیس جمهور و نمایندگان مجلس منتخب مردم هستند و باید به آنها اعتماد کرد. لازم است اعتماد عمومی و آگاهی عمومی جلب شود و رابطه مستقیمی بین حذف یارانه سوخت و محلی که قرار است این یارانه در آنجا هزینه شود، برقرار کنیم و تا مردم به صورت شفاف آن را لمس کنند. هر یک تومان یارانه بنزین بیش از 27 میلیارد تومان است، یعنی برای اینکه بنزین لیتری 700 تومان را 701 تومان ندهیم، لازم است 27 میلیارد تومان هزینه کنیم. ولی اگر دقیقاً معلوم شود که یک تومان افزایش بنزین، صرف فلان کار عمرانی و ضروری یا خدماتی خواهد شد، بعید است کسی مخالفت کند. اگر اعتماد عمومی و مشارکت جلب شود، راه برای تغییر شرایط باز خواهد شد.
وقتی به هر خودرو ماهانه 000/138 تومان یارانه سوخت سهمیهای پرداخت میشود، سالانه 000/1656 تومان یارانه دریافت کرده است. در حالی که یک مغازه طلا فروشی تقریباً در سال 000/480 تومان مالیات میدهد. بین این مالیات که فرد به دولت میدهد و یارانه (مالیات معکوس) که از دولت میگیرد، هیچ تناسبی وجود ندارد.
به نظر بنده در میان مردم برای هدفمندی یارانهها یا به عبارتی اصلاح قیمتهای سوخت و واقعی شدن آن مقاومت وجود دارد، ولی به این دلیل است که ابعاد زیان اقتصادی کشور را نمیدانند و مطلع نیستند که این پول میتواند در جای بهتری هزینه شود، البته در مرحله گذار فشارهایی به مردم وارد خواهد شد. به نظر من آنچه که در دولت در مورد طرح هدفمندسازی یارانهها اتفاق افتاده، کلیت آن را مثبت میدانم. اگر این هدفمندسازی انجام نشده بود، ممکن بود مصرف روزانه بنزین به 130 میلیون لیتر در روز برسد. اﻻن هم با توجه به آماری که بیان میشود بیشتر از 75 میلیون لیتر بنزین مصرف روزانه داریم. واردات بنزین به این معنی است که بابت واردات و حمل و نقل و توزیع آن لیتری یک دلار (3000 تومان) هزینه کنیم ولی آن را لیتری 700 تومان به مصرفکننده عرضه نماییم. در حال حاضر سالانه حدود 2 میلیارد دلار واردات بنزین داریم. به عبارت دیگر دولت این دو میلیارد دلار را به قیمت دلار 700 تومان عرضه میکند.
توسعه باید با عدالت همراه باشد، آیا چنین روشی با عدالت همراه است که از پول همه مردم برای بنزین و ماشینهای شخصی هزینه کنیم؟ اگر هزینهای بابت واردات پرداخت میشود، پول آن را باید مصرفکننده بپردازد.
اگر دولت نتواند طی 4 سال آینده هدفمندسازی یارانهها را به درستی انجام دهد، هیچ کار اساسیای انجام نداده است. اصل را باید بر انجام این طرح قرار داد ولی تلاش کنیم این کار به بهترین نحو انجام شود.
کسانی که اقدام به تأسیس شرکت و کارخانه کردهاند، در محاسبات اقتصادی خود، قیمت یارانهای سوخت را ملاک تشخیص مزیت اقتصادی قرار دادهاند، اکنون که قیمت نفت سفید یا گازوئیل افزایش یافته است، کارخانههایشان پاسخگو نیست، این نوع مطالعات اقتصادی از ابتدا دارای اشکال است. یارانهای بودن قیمتها باعث عدم شفافیت اقتصادی و عدم تشخیص مزیتها و در نتیجه منجر به سرمایهگذاری در اموری شده است که در حقیقت از ابتدا نمیبایست میشد. بهتر است تمام کارخانهها و شرکتهای تولیدی در محاسبه مزیتهای اقتصادی، مبنای قیمت سوخت مصرفی خود را، سوخت غیر یارانهای قرار دهند و الا دچار مشکل خواهند شد.
در حال حاضر نفت سفید لیتری 100 تومان یعنی هر بشکه 16000 تومان و به عبارت دیگر کمتر از 6 دلار در بشکه عرضه میگردد؛ یعنی یک سی ام قیمت واقعی گازوئیل که با وجود افزایش قیمت آن، به یک بیستم قیمت واقعی عرضه میگردد.
مطالب تکمیلی
در این قسمت سایر افراد حاضر در مناظره مطالبی بیان کردند و دکتر قدیری ابیانه نیز مطالبی بیان داشت که اظهارات دکتر قدیری ابیانه به شرح زیر است:
ü مشکلاتی مانند پائین بود کار مفید هم در شرایط اقتصادی ما بسیار مهم است. اینکه به جای 8 ساعت کار مفید روزانه فقط 22 دقیقه کار مفید انجام شود، شرایط نامناسبی را در اقتصاد ترسیم میکند.
ü به مالیات، به عنوان یکی از مواردی که اصلاح آن ضروری است، اشاره می شود. به نظر من یارانهای که دولت به سوخت میپرداخت، مالیات معکوس است. یعنی دولت به هر کسی که مصرف بیشتری میکند، یارانه بیشتری میدهد و این نوعی مالیات معکوس است که از طرف دولت به مصرفکنندگان پرداخت میشود.
ü نکته دیگر اینکه اصلاح قیمتها، اثر واقعی بر شیوه مصرف گذاشته است. یک مثال در مورد تأثیر قیمت بر اصلاح رفتار این است که اگر یک قاشق نمک در کف آشپزخانه ریخته شود، همه آن را جارو کرده و دور میریزند ولی اگر به جای نمک یک قاشق زعفران روی زمین بریزد، همه سعی میکنند تا حداکثر ممکن از آن را برداشته و استفاده کنند. این مثال نشان میدهد برای اصلاح رفتارها، قیمت؛ بسیار تعیینکننده است، و در تمام دنیا هم از چنین مکانیسمی استفاده میشود.
ü ... در مثال نمک و زعفران، مدیریت مدیران مطرح نیست و قیمت، رفتارها را شکل داده است.
ü سوختی که در اکثر ماشینهای شخصی مصرف میشود هم حیاتی نیست.
ü اگر قیمت بنزین واقعی باشد، همین مسافرکش میتواند تصدیق پایه یک بگیرد و اتوبوس براند. منظور من این نیست که مسافرجابجا نشود ولی اصلاح قیمتها حتی در جابجایی مسافر هم اثر مثبت دارد.
ü .
ü آگاهیرسانی به مردم، ضروری است. مردم باید متوجه شوند که اجرای این سیاستها، به ضرر مردم نیست؛ بلکه به نفع مردم است.
ü اگر فقط قیمت سوخت افزایش پیدا کند، موجب تورم می شود؛ اما اگر پولی که از اصلاح قیمتها حاصل میشود، در جای بهتری هزینه شود، وضعیت بهبود می یابد. چون قرار است پول حاصل به نفع مردم و در جایی بهتر هزینه شود. ما باید به سمت شفافیت اقتصادی حرکت کنیم و یکی از علائم شفافیت اقتصادی، واقعی شدن قیمتها است.
ملاحظات: با حضور آقایان: دکتر حسن سبحانی[1]، دکتر محمدحسن قدیری ابیانه[2]، دکتر علی دینی ترکمانی[3] ، دکتر محمد خوشچهره[4] و مهندس سیدمرتضی نبوی[5] در میزگرد علمی راهبرد توسعه با عنوان: هدفمندسازی یارانهها، چالشهای فرارو و آثار آن بر توسعه در ایران انجام شد که متن فوق بخش اظهارات دکتر قدیری ابیانه است. متن کامل میزگرد را می توانید در اینجا ببینید.