کاندیدای جبهه پایداری در کاشان: در مورد درآمدهای نفتی دچار توهم هستیم/ از بین بردن مسائل اقتصادی بخشنامهای نیست
خبرگزاری فارس 9 اسفند ماه 1390: کاندیدای جبهه پایداری در کاشان گفت: در کشور در مورد درآمدهای نفتی دچار توهم هستیم
کاندیدای جبهه پایداری در کاشان: در مورد درآمدهای نفتی دچار توهم هستیم/ از بین بردن مسائل اقتصادی بخشنامهای نیست
خبرگزاری فارس 9 اسفند ماه 1390: کاندیدای جبهه پایداری در کاشان گفت: در کشور در مورد درآمدهای نفتی دچار توهم هستیم
اتاق تهران: کارگروه جهاد اقتصادی در اتاق تهران تشکیل شد
تحقق جهاد اقتصادی با توان بخش خصوصی امکان پذیراست
عصر روز سه شنبه 30 اردیبهشت چهره هایی در طبقه هشتم اتاق تهران جمع شدند که شاید کمتر بتوان همه آنها را یک جا جمع دید. در یک طرف سالن ، محمد حسن قدیری ابیانه نشسته بود و متن سخنرانی اش را مرور می کرد. و اما در گوشه ای دیگر از سالن،
در دانشگاه شهید بهشتی انجام شد: مناظره صادق زیبا کلام و قدیری ابیانه
مناظره محمدحسن قدیری ابیانه و صادق زیباکلام درباره بیداری اسلامی و جنبش وال استریت در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار شد
قدیری ابیانه در ابتدای این مناظره با تاکید بر به پایان رسیدن دوره تک قطبی و ابر قدرتی آمریکا، گفت: بعد از سقوط شوروی، آمریکا به دنبال جهان تک قطبی بود، اما جهان به سمت چند قطبی شدن پیش میرود، حتی اروپا نیز از یک متحد به یک رقیب برای آمریکا در حال تبدیل شدن است و روسیه و چین و کشورهای آمریکای لاتین و تمدن اسلامی نیز در حال تبدیل شدن به قطب های بزرگ قدرت هستند
قدیری ابیانیه در گفتگو با باشگاه خبرنگاران:
جمهوری اسلامی ایران از سنگ اندازیهای غرب ابایی ندارد
یک کارشناس مسائل سیاست خارجی گفت: جمهوری اسلامی ایران از سنگ اندازی ها ی غرب در مسیر پیشبرد اهداف هستهای خود ابایی ندارد.
مدیریت استراتژیک بحران
در مواجهه با تهدیدات داخلی و خارجی
(نقدی بر مبحث تهدید به خروج از حاکمیت)
9/7/1381
ابعاد بحرانها و راه حل مواجهه با آن
یکی از اصول طراحی و سازماندهی هر تشکلی، رعایت اصل کارایی در موقعیتهای بحرانی است.
به عبارت دیگر، آن تشکل باید بتواند در زمان بحران، از قابلیت بالای شناخت بحران و قابلیت حل و اجرای راه حل بحران برخوردار باشد.
سه مشخصه مهم در ارزیابی بحران عبارتند از:
1) قابل پیش بینی بودن یا نبودن بحران
2) شدت بحران،
3) زمان در دسترس برای حل بحران.
ریشه های مفاسد اقتصادی و راه حل ها
سمه تعالی
فساد اقتصادی در کشور ما وجود دارد و به وضوح مشهود است و اگر با آن مقابله نشود، نظام را از کارآیی میاندازد و مردم را به نظام بدبین کرده، کشور را به قهقرا میبرد و موجب گسترش فقر و مانع حل معضلات میگردد.
باید با فساد اقتصادی مقابله جدی کرد و این مبارزه باید هم در جهت مجازات افراد مفسد و هم در جهت خشکاندن ریشههای فساد باشد. مجازاتها هم باید کارا و بازدارنده باشند. یعنی متناسب با نوع جرم و به نحوی باشد که دیگران از ارتکاب فساد بهراسند.
همه، مسئول مقابله با فساد هستند. هم دستگاههای حکومتی و هم مردم کوچه و بازار. مردم از این جهت مسئولند که، اولاً خود از ارتکاب تخلفات در این زمینه بپرهیزند. مثلاً رشوه ندهند و هم اینکه در صورت مشاهده فساد، آنرا به مراجع ذیصلاح منعکس ساخته و عنداللزوم تا حصول نتیجه پیگیری کنند
شیر و بنزین
19/8/1381
بخشی از دانشآموزان هر کلاس از تغذیه روزانه با شیر محروم هستند. علت آن نیز عدم توانایی والدین این خردسالان، در پرداخت ماهیانه 3200 تومان است. این واقعیتی است که سیمای جمهوری اسلامی ایران چند روز پیش آنرا به تصویر کشید.
در این برنامه نشان داده میشد که اسامی کسانی که پول شیر را پرداختهاند اعلام میشد و فقط به آنان شیر تحویل میگردید. در مصاحبه با دانشآموزانی که سهمیه شیر نداشتهاند آنها دلیل این تبعیض را نمیدانستند. مادران این دانشآموزان نیز در مصاحبه خود اعلام کردند که توانایی پرداخت ماهانه 3200 تومان برای تغذیه فرزند خردسالشان را ندارند.
شکی نیست که والدین این دانشآموزان مایلند فرزندشان با شیر در مدرسه تغذیه شوند و اگر از پرداخت آن خودداری میکنند، عمدتا به دلیل عدم توانایی مالی است.
آموزش و پرورش نیز نمیتواند هزینهای را بپردازد که بودجه آن تامین نشده است. دولت هم بودجه بیشتری ندارد تا به این امر اختصاص دهد. پس تکلیف چیست؟
در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا بودجه های موجود به نحو مناسبی اختصاص یافتهاند؟ آیا نمیتوان در اختصاص بودجه، اولویتها را اصلاح کرد؟ آیا نمیتوان در امر زیبای توزیع شیر در مدارس، این تبعیض زشت را از بین برد، بویژه که مصرف شیر، کمبود کلسیم این دانشآموزان را تا حدودی رفع میکند؟
واقعیت این است که اختصاص بودجه در کشورمان نه تنها در وضعیت ایدهآلی نیست، بلکه در مواردی یک افتضاح است. در کشور ما از بابت هر لیتر بنزین 150 تومان یارانه پرداخت میگردد. در حقیقت با توجه به اینکه روزانه 50 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود، میزان یارانه بنزین در هر سال بالغ بر 2500 میلیارد تومان یعنی معادل 5/2 برابر کل بودجه عمرانی استانی کل استانهای کشور است!
در حالی که بسیاری از خانوادهها، توان تامین ماهیانه 3200 تومان، برای تغذیه روزانه شیر در مدرسه برای فرزند معصوم خویش را ندارند، دولت از بابت هر یک باک بنزین (40 لیتر) 6 هزار تومان و از بابت هر باک بنزین ماشین پاترول (80 لیتر) 12 هزار تومان از کیسه بیتالمال عمومی یارانه تخصیص داده است! یعنی هر کس از وسیله نقلیه شخصی برخوردار است و مصرف بنزین بیشتری دارد، دسترسی بیشتری به بیتالمال دارد!
در حقیقت یارانه دولت برای بنزین مصرفی برای فقط یک باک پاترول در یک نوبت، 12 هزار تومان، و اگر فقط هر 3 روز یک بار بنزین بزند در هر ماه 120 هزار تومان یارانه میگیرد که معادل سهمیه شیر ماهانه 37 دانشآموز است! دانشآموزان محرومی که باید از رشد سالم باز بمانند تا من و شمای ماشین دار بتوانیم ارزان برانیم!
چه کسی مدعی است که این روش عادلانه است؟! در ماه مبارک رمضان این سوال را مطرح میکنم که چه کسی حاضر است از این روش دفاع کند و در عین حال در روز قیامت پاسخی برای این ظلم فاحش داشته باشد؟ چه کسی میتواند بذل و بخشش از بیت المال به افراد برخوردار را به این بهانه که باید بنزین ارزان باشد توجیه کند، در حالی که فرزندان این خاک و بوم از خوردن سهم شیر خود محروم هستند. متاسفانه سهم دهک اول جمعیتی کشور (5/6 میلیون نفر از ثروتمندترینهای جامعه) از یارانه بنزین، بیش از چهل برابر سهم دهک آخر جمعیتی کشور (5/6 میلیون نفر از فقیرترین اقشار جامعه) است.
در سال جاری یارانهای که به مصرف بنزین تعلق میگیرد بیش از 5/2 برابر کل بودجه عمرانی استانی کل استانهای کشور است و این در حالی است که 9080 طرح عمرانی ملی نیمه تمام و 45 هزار طرح عمرانی استانی نیمه تمام در کشور وجود دارند.
من ماندهام که با این وضعیت چگونه عدهای هنوز از ادامه پرداخت یارانه برای بنزین دفاع میکنند در حالی که در بخشهای دیگری به این بودجه نیاز است. والسلام
قیمت های جهانی یعنی چه؟
1382
اخیرا در محافل مختلف، در رابطه با جهانی شدن قیمتهای فرآوردههای نفتی مجادلاتی در گرفته است که نشان میدهد، برداشت از مفهوم "قیمت جهانی" متفاوت است.
در اینجا ابتدا باید قیمت جهانی را تشریح کرد.
" قیمت جهانی یک کالا" قیمت فروش آن کالا به مقدار بسیار عمده، از طرف تولید کننده، به صورت بدون واسطه، به خریداران عمده، بدون اینکه عوارض گمرکی و مالیات ب آن افزوده شده باشد محسوب میگردد. یعنی ارزانترین قیمتی که هر خریداری ممکن است به آن در معاملات بینالمللی دسترسی داشته باشد.
"قیمت جهانی" هر کالا غیر از "قیمت آن کالا در جهان" است. قیمت هر کالا در هر کشوری به عوامل متعددی بستگی دارد که قیمت جهانی کالا یکی از آن عوامل است. برخی از عوامل موثر دیگر در قیمت هر کالا در هر کشوری در جهان عبارتند از: هزینه انتقال آن کالا به کشور مربوطه، تعرفههای گمرکی، مالیات بر مصرف، هزینههای انبار داری و توزیع به مصرف کننده نهایی، سود شرکتهای وارد کننده، سود شرکتهای حمل و نقل و توزیع و ....
البته اگر کشوری مثل ایران یارانه بپردازد، مقدار این یارانه نیز در کاهش قیمت تاثیر میگذارد.
مثلا قیمت جهانی بنزین در جهان حدودا بشکهای 30 دلار است، لیکن در کشورهای اروپایی، هر بشکه بنزین بین 160 تا 190 دلار، در ترکیه حدود 160 دلار و در هند و پاکستان حدود 80 دلار میباشد. لذا قیمت عرضه هر لیتر بنزین در ایتالیا 20/1 دلار، در ترکیه لیتری 1 دلار و در هند و پاکستان هر لیتر نیم دلار میباشد.
قیمتهای جهانی یک کالا به درآمد و ثروت و حقوق ماهانه مردم یک کشور بستگی ندارد. مثلا ایران نفت خام خود به قیمتهای جهانی (در حال حاضر حدود 25 دلار در هر بشکه) به متقاضیان خارجی عرضه میکند، چه این کشورها مثل انگلستان و ایتالیا ثروتمند باشند و چه مثل بنگلادش یا بورکینافاسو فقیر باشند.
بنا براین وقتی در ایران مطرح میشود که کالاها باید به قیمت جهانی آن عرضه شود، یعنی به کمترین قیمت ممکن در مبادلات جهانی، یعنی قیمت معاملات بسیار عمده، بدون واسطه و به اصطلاح خرید عمده از تولید کننده اصلی، بدون در نظر گرفتن هرگونه گمرک و مالیات و بدون در نظر گرفتن هرگونه سود!
اما قیمت جهانی چه ربطی به مردم ایران دارد؟!
ایران کالاهای صادراتی خود را به قیمت جهانی صادر میکند، لذا اگر مثلا بنزین صادر گردد، به قیمت جهانی صادر خواهد شد و پول آن به صندوق دولت، یعنی بیتالمال عمومی واریز خواهد گردید و قاعدتا بر اساس منافع عمومی و بر اساس برنامه پیشنهادی دولت و تصویب مجلس شورای اسلامی به نفع همین مردم هزینه میگردد.
یا چنانچه وارداتی صورت گیرد، لزوما به قیمت جهانی خواهد بود و مطابق آن از کیسه بیتالمال عمومی خارج میگردد.
مثلا در سال 1380 از بابت واردات بنزین از خارج که به دلیل اسراف در مصرف بنزین دولت ناچار به انجام آن بود، معادل 800 میلیون دلار از کیسه دولت خارج شد و این مبلغ بر اساس قیمت جهانی بنزین پرداخت گردید.
مبلغی که برای واردات بنزین در سال 1380 هزینه شده است، معادل کل بودجه عمرانی استانی بیست استان کشور در سال 1381، یعنی معادل مجموع کل بودجه عمرانی استانی استانهای همدان، مرکزی، گیلان، گلستان، آذربایجان غربی، کرمان، هرمزگان، کردستان، لرستان، ایلام، زنجان، چهار محال و بختیاری، کهکیلویه و بویر احمد، سمنان، یزد، بوشهر، اردبیل، قم و قزوین میباشد. این مبلغ معادل بیش از 7 سال بودجه دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری است!
با این مبلغ میتوان هزینه ساخت 25 سد بزرگ خاکی، هر یک به گنجایش سد کرج را تامین کرد. جالب آنکه دولت در توزیع این مقدار بنزین وارداتی، عملا بیش از حدود 600 میلیون دلار یارانه داده است که از این مقدار یارانه، سهم دهک اول جمعیتی کشور که ثروتمند تریهای جامعه هستند، بیش از 40 برابر سهم دهک آخر جمعیتی یعنی فقیرترینها بوده است!
یارانه اختصاص یافته فقط برای بنزین وارداتی، تقریبا معادل بودجهای است که برای لغو خودگردانی بیمارستانهای دولتی سراسر کشور نیاز میباشد و طبیعتا این محرومترین اقشار جامعه هستند که از خودگردانی بیمارستانها (که به ناچار و به دلیل نبود بودجه به آن تن داده شده) آسیب میبینند.
این در حالی است که بنزین مصرفی در داخل کشور بسیار بیشتر از میزان وارداتی است که به آن اشاره شد و در نتیجه یارانه بنزین نیز بسیار فراتر از مبلغ مورد اشاره میباشد.
یارانه حاملهای انرژی مصرفی در ایران معادل 13 میلیارد دلار، یعنی بیش از 10 هزار میلیارد تومان است که 8 برابر کل بودجه عمرانی استانی کل استانهای کشور و معادل 184 در صد کل بودجه عمرانی ملی و استانی کل کشور است.
به فرض اینکه برای ایجاد هر فرصت شغلی 50 میلیون ریال به صورت بلاعوض اختصاص یابد، مبلغ یارانه سالانه حاملهای انرژی معادل ایجاد 2 میلیون فرصت شغلی است. یعنی ایجاد 2 میلیون شغل دائمی در سال.
آیا چون ما نمیتوانیم حقوقها و درآمدها را به سطح کشورهای ثروتمند برسانیم، پس باید به ضرر محرومین و به نفع مرفهین ( که درآمدشان بالاتر از متوسط سطح درآمد جهانی است) عمل کنیم و درهای بیتالمال عمومی را به روی ثروتمندان بگشاییم؟ آنهم به اندازه 40 برابر نسبت به محرومترین اقشار جامعه؟!
وقتی صحبت از قیمت جهانی میشود، یعنی داراییهای دولت کشور و آنچه را که دولت تولید میکند به قیمت جهانی محاسبه کرده و به صندوق خزانه دولت که همان بیتالمال عمومی است واریز گردد. نه اینکه به ثروت عمومی چوب حراج زده و در اختیار مصرف کنندگان ثروتمند جامعه قرار گیرد.
مگر مردم کشورهایی که مردمشان فقیر هستند، اجناس وارداتی یا تولیدی را کمتر از قیمت جهانی آن خریداری یا عرضه میکنند؟
در هند و پاکستان که مردم فقیر بسیاری دارد، بنزین لیتری نیم دلار عرضه میگردد. آنها از مصرف کنندگان مالیات میگیرند و ما یارانه میپردازیم.
در هند و پاکستان، در اروپا و کشورهای پیشرفته و نیز در حال پیشرفت، هر کس مصرف بیشتری داشته باشد مالیات بیشتری میپردازد و در ایران عکس آن اتفاق میافتد! یعنی ثروتمندها بجای اینکه مالیات بیشتری بپردازند، یارانه بیشتری دریافت میدارند!
مطابق با لایحه بودجه مصوب سال 1381 کشور، کل هزینه طرحهای آبرسانی به 101 شهر کشور، (از ابتدا تا انتهای طرح) معادل 2575میلیارد ریال است که این مبلغ معادل فقط 10 روز یارانه حاملهای انرژی است.
پولی که از کیسه ملت فقط از بابت واردات بنزین به قیمتهای جهانی در سال 13810 خارج شده است، قریب به 5/2 برابر کل بودجه طرحهای آبرسانی به 101 شهر کشور است.
در پایان، در جواب عزیزانی که در تعهد و دلسوزی آنها نسبت به مردم شکی نیست، لیکن با حذف یارانههای حامل های انرژی مخالفت میورزند، عین جملات خود آنها را باید بیان کرد و آن اینکه:
" متاسفانه بخاطر بکار نگرفتن واژهها در جای واقعی خود، اوضاع اقتصاد را بجای اینکه بهتر کنیم بدتر میکنیم.... دوستان مسئله اقتصاد را با مسایل بخشی مخلوط میکنند، در حالی که تصمیمگیری راجع به قیمت با تصمیمگیری در مورد آیینهکاری یک دیوار فرق میکند".
والسلام